کاروان می آید از شهر دمشق
بر سرخاک شه سلطان عشق
کاروان با خود رباب آورده است
بهر اصغر شیر و آب آورده است
کاروان آمد ولی اکبر نداشت
ام لیلا شبه پیغمبر نداشت
کاروان آمد ولی شاهی نبود
بر بنی هاشم دگر ماهی نبود
*
*
*
ارباب صدای قدمت می آید
هنگامه ی اوج و ماتمت می آبد
ما در تب و تاب غم تو می سوزیم
پیراهن مشکی آماده کنیم چند روز دیگه محرمت می آید.
السلام عیلک یا ابا عبدالله الحسین(ع)
*
*
بقیه متن های ویژه در ادامه مطلب
کاروان می آید از شهر دمشق
بر سرخاک شه سلطان عشق
کاروان با خود رباب آورده است
بهر اصغر شیر و آب آورده است
کاروان آمد ولی اکبر نداشت
ام لیلا شبه پیغمبر نداشت
کاروان آمد ولی شاهی نبود
بر بنی هاشم دگر ماهی نبود
*
*
*
ارباب صدای قدمت می آید
هنگامه ی اوج و ماتمت می آبد
ما در تب و تاب غم تو می سوزیم
پیراهن مشکی آماده کنیم چند روز دیگه محرمت می آید.
السلام عیلک یا ابا عبدالله الحسین(ع)
*
*
*
نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانشآموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند
*
*
*
دلم ازت گرفته ‘باران’; روز عاشورا کجا بودی؟!
*
*
*
گفت ” قصد جنگ ندارم
فقط آب! ..
باور ندارید
این دو دست باشد پیش شما
فقط آب! ..
تیرهایتان به روی دیده
فقط آب
آب! “..!
و بعد
صدای حسین بلند شد
فقط آه
*
*
*
بخشودگی اهل گنه در صف محشر
وابسته به گردش چشمان حسین است
*
*
*
قیامت بی حسین غوغا ندارد”شفاعت بی حسین معنا ندارد”حسینی باش که در محشر نگویند”چرا پرونده ات امضاء ندارد
*
*
*
با یک نفس تمام جهنم شود بهشت
گویند اگر جهنمیان یک صدا حسین
یاحسین (ع)