اس ام اس تنهایی
آری هر دوی ما خیانت میکردیم:من شب ها با گریه می خوابیدم و تو با دیگری...!!!
لیاقت میخواهد بودن در قلب دخترکی که تمام دنیایش حرفهای نزده دلش است...!!!
خدایا گفته اند دل که بارانی باشد هفت ستون آسمانت میلرزد..دارم با دلم می آیم٬پذیرایم باش دلم بارانیست...!!!
چه دردی دارد زمانیکه میفهمی عشقش بوده ای وقتهایی که عشقش نبود
برایت گردنبندی از گریه خریدم٬یادت باشد فراموش نکنی گریه هایم گردن توست...!!!
کاش نجابتم را بهانه رفتنت نمی کردی تا با دیدن هر هرزه ای به خود نگویم اگر مثل او بودم نمی رفت
پشت چراغ قرمز٬تو ماشینهای ترمز زده٬پشت خط عابر دنبال چی میگردی..؟من بغلت نشستم
پرنده لب تنگ ماهی نشسته بود..با تعجب به ماهی نگاه میکرد..با خود میگفت:سقف قفسش که شکسته پس چرا پرواز نمیکند
خدا جون نترس..!نه به گناه میفتی نه به جهنم میری٬من و تو به هم محرمیم..دستمو بگیر...!!!
کاش فقط یک نفر بود که وقتی بغض میکردم٬بغلم میکرد و میگفت:گریه کنی میکشمت آ
چه ساده بودم که فکر میکردم به "دورم" میگردند کسانی که "دورم" میزنند
چه نسل غم انگیزی هستیم..دنبال یک اتاق خالی;که موزیک گوش کنیم و چایی بخوریم و حسرت ..همین
این روزها یکرنگ که باشی چشمشان را میزنی..خسته مي شوند از رنگ تكراريت،اين روزها دوره ي رنگين كمان هاست
اینجا جایی است که وقتی زانوهایت را از شدت تنهایی بغل گرفته ای به جای همدردی برایت پول خرد می اندازند
غصه مرا خورد وقتی دیدم دست به سینه ایستاده ای..تمام راه را برای آغوشت دویده بودم...!!!
سرت درد می کند..!اگر قابل بدانی،سرت را روی شانه هایم بگذار ٬من به دنبال درد سر می
گردم...!!!
اولین بار نیست كه گریه میكنم ؛اما اولین بار است كه گریه آرامم نمی كند
دنبال کلاغی میگردم ،تا قارقارش را به فال نیک بگیرم ،وقتی قاصدکها همه لال اند
خدایا خواستم بگویم تنهایم اما نگاه خندانت شرمگینم کرد...چه کسی بهتر از تو
این روزها مردم چه ساده با جابجایی یک نقطه از خدا...جدا میشوند
چوپان بالای تخته سنگی رفت و به گوسفندان گفت با هم باشید تا گرگها به شما آسیبی نزنند..سپس به پایین آمد و گله را به طرف کشتارگاه هدایت کرد
آرام باش هموطن...هیچ گرسنه ای باقی نمی ماند شک ندارم همین روزها همه سیر میشوند..از زندگی
نعره هیچ شیری خانه چوبی را خراب نمیکند..من از سکوت موریانه میترسم
دست خالی حکم کردم برایت گفتم خشت بلکه دانه دانه جمع کنیم و خانه را بسازیم٬آس حکم دستمان نبود،خدا خوب ما را بر نزده بود
مچاله شده ام در خودم با بوي سيگار و طعم تلخ چاي مانده..پنجره را باز نكن امشب دلم مي خواهد غمگين باشم
نسلی هستیم که در اوج جوانی مشروب میخوریم تا انرژی داشته باشیم فراموش کنیم ترامادول میخوریم تا به آرامش برسیم سیگار میکشیم تا بغضمان را فرو ببریم ما در اوج جوانی
پیر شده ایم , پیر...!!!
نوشته هایم را می خوانی..و می گویی:چه زیبا!!راستی دردهای آدم ها زیبایی دارد
حوا بودن تاوان سنگینی دارد٬وقتی آدم ها برای هر دم و بازدم هوا نیاز دارند
چگونه است با تو که بخوابد فرشته ایست...!اما با دیگری که بخوابد فاحشه ای بیش نیست...؟؟
خدایا ...!چه خبره ..آرامتر ...!نیازی به زمین لرزه نیست..کاخِ آرزوهای این مردم به تلنگری هم فرو میریخت
این روزها هوا خیلی غبار آلود است گرگ را از سگ نمیتوان تشخیص داد...هنگامی گرگ را میشناسیم که دریده شده ایم
وای از نیمه شبی که بیدار شوم تو را بخواهم...ولی خود را در آغوش دیگری بیابم
كودكي نكردم تا زودتر بزرگ شوم و زمان چه دير مي گذشت!!!امروز، سال ها آنچنان زود مي گذرند كه تمام زندگي برايم بچه بازي مي نمايد...!!!
دیگر نه آدم آن آدم است و نه حوا آن حوا٬من و تو زاده ی کدامین دو نخستیـنـیم که نه بوی آدمیت داریم نه هوس حوا!